آرشاآرشا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

با تو دوباره

آرشا سخنگو میشود =)

از بعد از عید تلاش آرشا برا حرف زدن چند برابر شده بود تا اینکه بالاخره یه چیزایی گفت هر چیزی که مال خودش باشه رو بر میداره و بغل میکنه و خیلی کش دار میگه آاااااااااااااش یعنی مال آرشا در هر چیزی رو بر میداره و یک ریز میگه دریش و رو هر چیزی امتحان میکنه ببینه بهش میخوره یا نه هر جا کفش یا مدپایی ببینه اشاره میکنه و میگه افش یعنی کفش هر چیز مایعی ببینه میگه آب بیریز و به لیوان آبش هم میگه آبیش احساس مالکیت میکنه بهش دنبال باباش راه میافته و با یه لحن قلدری میگه بابا بابا ولی منو با کلی ناز و اشوه صدا میزنه مامان و رو ن آخرش هم کلی تاکید میکنه که با ممه اشتباه نشه یه چند روزی هم میشه که یاد گرفته میگه عمه و از ٦ صبح که ب...
30 فروردين 1391

آرشا و نوروز 91

ما بعد از یه مسافرت طولانی برگشتیم سال نو با کلی تاخیر مبارک انقدر گفتنی دارم که نمیدونم از کجاش شروع کنم؟؟؟ ما ٢٩ اسفند طبق قرار هر ساله با باباجون اینها راهی بروجرد شدیم البته قرار بود ساعت ٣ صبح راه بیافتیم که تا تو ماشین هم رفتیم ولی دوباره برگشتیم بالا و لالا کردیم تا ساعت ١١ صبح و بعدش راه افتادیم تا کلی از مسیر رو که آرشا خان خواب تشریف داشتن ولی بعدش که برا ناهار وایسادیم بیدار شد و رفت تو ماشین بابایی و گلی اونجا شیطونی کرد کلی بوق زد و برف پاک کن و روشن کرد و خلاصه آتیش سوزوند این هم مدرکش  بروجرد هم کلی بهش خوش گذشت روز ٣ عید صبح زود راه افتادیم سمت اصفهان عمو شهرام و خاله مریم دوستای خوبه مامانی و بابایی منتظ...
27 فروردين 1391
1